خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از حد صحبت کردن
[فعل]
zerreden
/t͡sɛɐ̯ˈʁeːdn̩/
فعل گذرا
[گذشته: zerredete]
[گذشته: zerredete]
[گذشته کامل: zerredet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بیش از حد صحبت کردن
مفصل صحبت کردن
مترادف و متضاد
breittreten
1.Der Lehrer hatte damals das Schauspiel im Unterricht zerredet.
1. معلم قبلاً سر کلاس درباره نمایشنامه مفصل صحبت کرد.
2.Zu handeln, anstatt Probleme zu zerreden ist Basis unserer Kultur.
2. عملکردن بهجای بیش از حد صحبت کردن درباره مشکلات صحبتکردن؛ اساس فرهنگ ما است.
تصاویر
کلمات نزدیک
zerrbild
zerplatzen
zerlumpt
zerlegen
zerlaufen
zerreiben
zerreißen
zerreißprobe
zerren
zerrung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان