خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گواهینامه
2 . کارنامه
[اسم]
das Zeugnis
/ˈʦɔɪ̯knɪs/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Zeugnisse]
[ملکی: Zeugnisses]
1
گواهینامه
گواهی
1.Haben Sie das Zeugnis ausgestellt?
1. گواهینامه را صادر کردهاید؟
2.Haben Sie ein Zeugnis?
2. آیا گواهی دارید؟
2
کارنامه
1.Ich bin mit den Noten in meinem Zeugnis sehr zufrieden.
1. من از نمرات کارنامهام خیلی راضی هستم.
2.Jedes Zeugnis wird vom Rektor der Schule unterschrieben.
2. هر کارنامه توسط مدیر مدرسه امضا میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
zeugenaussage
zeugen
zeuge
zeug
zettel
zeugniskopie
zeugungsfähig
zickzack
ziege
ziegel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان