خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست تکان دادن
[فعل]
zuwinken
/ˈtsuːvɪŋkn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: winkte zu]
[گذشته: winkte zu]
[گذشته کامل: zugewinkt, zugewunken]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دست تکان دادن
اشاره کردن
1.jemandem beim Abschied zuwinken
1. هنگام خداحافظی برای کسی دست تکان دادن
2.Sie winkte mir zu, ihr zu folgen.
2. او به من اشاره کرد که دنبالش بروم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zutun
zuständigkeit
zustrom
zustehen
zusatzstoff
zwang
zwanghaft
zwanglos
zwanglosigkeit
zwangslage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان