1 . تمام‌شدن
[فعل]

aus­klin­gen

/aʊ̯sˈklɪŋən/
فعل ناگذر
[گذشته: klang aus] [گذشته: klang aus] [گذشته کامل: ausgeklungen] [فعل کمکی: sein ]

1 تمام‌شدن پایان یافتن

  • 1.Der Roman klingt mit einem Appell an die Leser aus.
    1. رمان با درخواستی از نویسندگان تمام شد.
  • 2.Der Tag war harmonisch ausgeklungen.
    2. روز بی‌دغدغه تمام شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان