[اسم]

der Hunger

/ˈhʊŋɐ/
قابل شمارش مذکر
[ملکی: Hungers]

1 گرسنگی

  • 1.Über eine Milliarde Menschen leiden zurzeit Hunger.
    1. بیش از یک میلیارد نفر در حال حاضر از گرسنگی رنج می‌کشند.
Hunger haben
گرسنه بودن
  • 1. Ich habe großen Hunger.
    1. من خیلی گرسنه‌ام.
  • 2. Ich habe Hunger! Wann ist das Essen fertig?
    2. من گرسنه‌ام! غذا کی آماده می‌شود؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان