1 . زنگ زدن
[فعل]

klingeln

/ˈklɪŋəln/
فعل ناگذر
[گذشته: klingelte] [گذشته: klingelte] [گذشته کامل: geklingelt] [فعل کمکی: haben ]

1 زنگ زدن زنگ در را زدن

das Telefon/der Wecker/... klingeln
تلفن/ساعت زنگ‌دار/... زنگ خوردن
kurz/laut/... an der Tür klingeln
کوتاه/بلند/... زنگ در را زدن
(nach) dem Zimmerkellner/der Sekretärin/... klingeln
به خدمتکار اتاق/منشی/... زنگ زدن
Es klingelt.
در میزنند.
  • 1. Es klingelt an der Tür.
    1. زنگ در را زدند.
  • 2. Hast du nicht gehört? Es hat geklingelt.
    2. آیا نشنیدی؟ زنگ در به صدا در آمد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان