1 . خرابی 2 . مشکل
[اسم]

die Panne

/ˈpanə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Pannen] [ملکی: Panne]

1 خرابی از کار افتادگی، مشکل فنی

Panne haben
خراب شدن
  • 1. Kurz vor München hatten wir eine Panne mit dem Auto.
    1. کمی مانده به مونیخ ماشین ما خراب شد.
  • 2. Mein Auto hat eine Panne.
    2. ماشین من خراب شده‌است.

2 مشکل اتفاق بد

  • 1.Bei dem Empfang gab es mehrere Pannen.
    1. در مهمانی مشکلات زیادی وجود داشت.
  • 2.Die Reise war schlecht organisiert, es gab mehrere Pannen.
    2. سفر بد ترتیب‌ داده شده بود، مشکلات زیادی وجود داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان