1 . اجبار
[اسم]

der Zwang

/ʦvaŋ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Zwänge] [ملکی: Zwang(e)s]

1 اجبار الزام

  • 1.Ein Versprechen, das unter Zwang gegeben wurde, hat keinen Wert.
    1. قولی که تحت فشار داده شده‌است هیچ ارزشی ندارد.
  • 2.Es bestand kein Zwang, Mitglied zu sein.
    2. هیچ الزامی برای عضویت وجود ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان