خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانا
[صفت]
able
/ˈeɪ.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: abler]
[حالت عالی: ablest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توانا
قادر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باکفایت
توانا
قادر
مترادف و متضاد
capable
intelligent
incompetent
unable
1.He'll be able to help you.
1. او قادر است کمکتان کند.
2.I'm sorry that I wasn't able to call you yesterday.
2. ببخشید که دیروز نتوانستم با شما تماس بگیرم.
3.Will she be able to do the work?
3. آیا او قادر به انجام دادن کار خواهد بود؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
abide by
abhorrent
abhorrence
abhor
abet
ablution
ably
abnormal
abnormally
aboard
کلمات نزدیک
ablaze
ablative
ablation
abkhazia
abkhaz
able seaman
able-bodied
abled
ablegate
ableness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان