خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سالم
[صفت]
able-bodied
/ˌeɪbl ˈbɑːdid/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more able-bodied]
[حالت عالی: most able-bodied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالم
خوش بنیه
1.Military service is compulsory for every able-bodied male between 18 and 27.
1. خدمت سربازی بر هر مرد سالم بین هجده تا بیست سال الزامی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
able seaman
able
ablaze
ablative
ablation
abled
ablegate
ableness
abloom
ablutions
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان