خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غایب
[صفت]
absent
/ˈæb.sənt/
غیرقابل مقایسه
1
غایب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غایب
مترادف و متضاد
away
missing
non-attending
off
present
1.John has been absent from school for three days now.
1. "جان" تا الان سه روز است که در مدرسه غایب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
absence makes the heart grow fonder
absence
abseil
absconder
absconded
absent-minded
absent-mindedly
absent-mindedness
absentee
absentee ballot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان