خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرهیزکار
[صفت]
abstemious
/əbˈsti.mi.əs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more abstemious]
[حالت عالی: most abstemious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرهیزکار
میانه رو (به ویژه در غذا خوردن)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمغذا
کمخوراک
مترادف و متضاد
moderate
temperate
self-indulgent
1.an abstemious lifestyle
1. یک شیوه زندگی میانه رو (اعتدال گرا)
2.an abstemious teenager
2. یک نوجوان پرهیزکار
تصاویر
کلمات نزدیک
abstainer
abstain
absquatulate
absorptive
absorption
abstemiously
abstention
absterge
abstergent
abstersion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان