خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دقیق
[صفت]
accurate
/ˈækjərət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more accurate]
[حالت عالی: most accurate]
1
دقیق
صحیح
formal
مترادف و متضاد
correct
exact
precise
right
inaccurate
inexact
1.Emma's vision was so accurate that she didn't need glasses.
1. دید "اما" آنقدر دقیق بود که نیازی به عینک نداشت.
an accurate description/account/calculation ...
توصیف/گزارش/محاسبه و... دقیق
Ushers took an accurate count of the people assembled in the theater.
راهنمایان [سالن تئاتر و سینما] تعداد دقیق مردمی که در سالن تئاتر جمع شدهاند را دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
accuracy
accumulator
accumulative
accumulation
accumulated
accurately
accurse
accursed
accusable
accusal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان