خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد متهم
[اسم]
accused
/əˈkjuːzd/
قابل شمارش
[جمع: the accused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد متهم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متهمه
متهم
1.The accused were all found guilty.
1. متهمین گناهکار شناخته شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
accuse
accusatory
accusative
accusation
accusal
accuser
accusing
accusingly
accustom
accustomary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان