خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تلخ
2 . تلخ یا ترش کردن
3 . خشمگین کردن
[صفت]
acerbate
/ˈæsɚbˌeɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more acerbate]
[حالت عالی: most acerbate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تلخ
ترش
مترادف و متضاد
embittered
[فعل]
to acerbate
/ˈæsɚbˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: acerbated]
[گذشته: acerbated]
[گذشته کامل: acerbated]
صرف فعل
2
تلخ یا ترش کردن
3
خشمگین کردن
برانگیختن، عصبانی کردن
1.She had no desire to acerbate her husband.
1. او اصلا علاقهای به این نداشت که شوهرش را عصبانی کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
acerb
acephalous
acedia
ace a test
ace
acerbic
acerbity
aceric
acerose
acescent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان