خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تند (در خلق و خو)
[صفت]
acerbic
/əˈsɛrbɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more acerbic]
[حالت عالی: most acerbic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تند (در خلق و خو)
تلخ یا ترش (مزه)، بدخلق
مترادف و متضاد
biting
bitter
sharp
mild
sweet
1.a yellowy acerbic fluid
1. یک مایع زرد رنگ تلخ
2.he was renowned for his acerbic tongue.
2. او بخاطر زبان تندش معروف بود.
3.Jill became extremely acerbic and began to cruelly make fun of all her friends.
3. "جیل" به شدت بدخلق شد و به طرز بی رحمانه ای شروع به مسخره کردن همه دوستانش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
acerbate
acerb
acephalous
acedia
ace a test
acerbity
aceric
acerose
acescent
acetabulum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان