خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تایید
2 . تاییدیه دریافت
3 . تقدیر و تشکر
[اسم]
acknowledgement
/əkˈnɑːlɪdʒmənt/
غیرقابل شمارش
1
تایید
تصدیق
1.This report is an acknowledgement of the importance of the problem.
1. این گزارش تاییدی بر اهمیت مشکل است.
2
تاییدیه دریافت
1.Do you want a written acknowledgement?
1. آیا تاییدیه دریافت کتبی میخواهید؟
3
تقدیر و تشکر
in acknowledgement of
به منظور تقدیر و تشکر از
She received a special award in acknowledgement of all her hard work.
او جایزه ویژهای به منظور تقدیر و تشکر از تمام زحماتش دریافت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
acknowledge
acinus
acidulous
acidosis
acidly
aclu
acme
acne
acolyte
aconite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان