خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قید
[اسم]
adverb
/ˈæd.vɜrb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قید
1.In the phrase "she smiled cheerfully," the word "cheerfully" is an adverb.
1. در عبارت "او با خوشحالی لبخند زد" واژه ی "با خوشحالی" قید است.
تصاویر
کلمات نزدیک
adventurous
adventurism
adventuring
adventuress
adventurer
adverbial
adversary
adverse
adverse effect
adversely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان