خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ثروت
[اسم]
affluence
/ˈæfluəns/
غیرقابل شمارش
1
ثروت
فراوانی، ناز و نعمت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعنم
ثروت
دارندگی
مکنت
استطاعت
مترادف و متضاد
wealth
1.a sign of our growing affluence
1. نشانهای از ثروت در حال رشد ما
تصاویر
کلمات نزدیک
affliction
afflicted
afflict
afflatus
affix
affluent
afford
affordability
affordable
affordable housing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان