1 . ترسیده 2 . متأسف
[صفت]

afraid

/əˈfreɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more afraid] [حالت عالی: most afraid]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ترسیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیمناک ترسان هراسان
مترادف و متضاد frightened scared terrified brave unafraid
to (not) be afraid
ترسیدن/نترسیدن
  • 1. Don't be afraid.
    1. نترس.
  • 2. He was suddenly afraid.
    2. او ناگهان ترسید.
to be afraid of somebody/something
از کسی/چیزی ترسیدن
  • 1. Are you afraid of spiders?
    1. آیا از عنکبوت می‌ترسی؟
  • 2. It's all over. There's nothing to be afraid of now.
    2. همه‌چیز تمام شد. الان دیگر چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
  • 3. She's afraid of water.
    3. او از آب می‌ترسد.
to be/feel afraid of doing something
از انجام کاری ترسیدن
  • I feel afraid of going out alone at night.
    من از تنها بیرون‌رفتن در شب می‌ترسم.
to be afraid to do something
از انجام کاری ترسیدن
  • 1. Don't be afraid to ask if you don't understand.
    1. از سوال پرسیدن نترس اگر نمی‌فهمی.
  • 2. She was afraid to open the door.
    2. او از بازکردن در می‌ترسید [می‌ترسید در را باز کند].
to be afraid that…
ترسیدن اینکه ...
  • He was afraid that the other kids would laugh at him.
    او می‌ترسید که بقیه بچه‌ها به او بخندند.
to be afraid for somebody/something
برای کسی/چیزی ترسیدن [نگران بودن]
  • I'm not afraid for me, but for the baby.
    برای خودم نمی‌ترسم [نگران نیستم]، بلکه برای بچه (نگرانم).

2 متأسف متأسفانه

مترادف و متضاد apologetic regretful sorry
I'm afraid.
متأسفانه.
  • I can't help you, I'm afraid.
    نمی‌توانم کمکت کنم متأسفانه.
I'm afraid ...
متأسفم/متأسفانه ...
  • I am afraid I cannot help you in this matter.
    متأسفم، در این مسئله نمی‌توانم کمکتان کنم.
I'm afraid not.
نه، متأسفانه.
  • 1. "Would You come?" "I'm afraid not."
    1. «می‌آیید؟» «نه، متأسفانه.»
  • 2. “Is there any left?” “I'm afraid not.”
    2. «چیزی مانده است؟» «نه، متأسفانه.»
I'm afraid so.
بله، متأسفانه/متأسفانه همینطور است.
  • “Will it hurt?” “I'm afraid so.”
    «درد خواهد داشت؟» «بله، متأسفانه.»
I'm afraid to say.
متأسفانه باید بگویم/متأسفانه.
  • He's no better, I'm afraid to say.
    متأسفانه باید بگویم که او بهتر نیست [متأسفانه او بهتر نیست].
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان