خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرواززده
[صفت]
airsick
/ɛrsɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more airsick]
[حالت عالی: most airsick]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرواززده
دچار حالت تهوع (در اثر سفر با هواپیما)
1.I've never gotten airsick.
1. من هرگز پرواززده نشدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
airship
airport tax
airport
airplay
airplane
airsickness
airspace
airspeed
airstream
airstrip
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان