خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ساعت زنگدار
[اسم]
alarm clock
/əˈlɑrm klɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساعت زنگدار
ساعت شماطهدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساعت زنگدار
ساعت شماطهدار
مترادف و متضاد
alarm
1.I've set the alarm clock for 7:30.
1. من ساعت زنگدار را برای ساعت 7:30 کوک کردم.
2.My alarm clock went off at 5:00.
2. ساعت شماطهدار من ساعت 5 زنگ خورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
alarm call
alarm bell
alarm
alanna
aland
alarmed
alarming
alarmist
alas
alaska
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان