Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . هشیار
2 . هشدار
3 . هشدار دادن
[صفت]
alert
/əˈlɜrt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more alert]
[حالت عالی: most alert]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هشیار
آماده، محتاط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاضرالذهن
هوشیار
متوجه
متنبه
مترادف و متضاد
attentive
vigilant
1.A good driver is always alert.
1. یک راننده خوب همیشه هشیار است.
[اسم]
alert
/əˈlɜrt/
قابل شمارش
2
هشدار
اعلام خطر، آژیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اخطار
1.flood alert
1. هشدار وقوع سیل
[فعل]
to alert
/əˈlɜrt/
فعل گذرا
[گذشته: alerted]
[گذشته: alerted]
[گذشته کامل: alerted]
صرف فعل
3
هشدار دادن
خبر دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اخطار کردن
هشدار دادن
نهی کردن
1.Neighbors quickly alerted the emergency services.
1. همسایهها سریع اورژانس خبر کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
aleppo
aleph-zero
aleph-null
aleph-nought
aleph
alertly
alertness
alessandro manzoni
alethic logic
aletris aurea
کلمات نزدیک
aleppo
aleph
alembic
aleatory
ale
alertness
alewife
alex
alexa
alexander
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان