خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (داروی) بیحسکننده
[اسم]
anesthetic
/ˌænəˈsθɛtɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(داروی) بیحسکننده
(داروی) بیهوشکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داروی بیحسی
1.The patient will be under anesthetic for around an hour.
1. این بیمار، تقریبا تا یک ساعت دیگر تحت تاثیر داروی بی حس کننده (بی هوش کننده) خواهد بود [این بیمار، تقریبا تا یک ساعت دیگر بی هوش خواهد بود].
تصاویر
کلمات نزدیک
anesthesia
anemone
anemometer
anemic
anemia
anesthetist
anesthetize
aneurism
anew
anfractuous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان