خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باطل کردن
[فعل]
to annul
/əˈnʌl/
فعل گذرا
[گذشته: annulled]
[گذشته: annulled]
[گذشته کامل: annulled]
صرف فعل
1
باطل کردن
لغو کردن، فسخ کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطل کردن
فسخ کردن
لغو کردن
مترادف و متضاد
nullify
revoke
void
enact
restore
1.Their marriage was annulled after just six months.
1. ازدواج آنها بعد از فقط شش ماه باطل شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
annuity
annually
annual
annoying buzzing noise
annoying
annular
annulet
annulled
annulment
annunciate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان