1 . باطل کردن
[فعل]

to annul

/əˈnʌl/
فعل گذرا
[گذشته: annulled] [گذشته: annulled] [گذشته کامل: annulled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باطل کردن لغو کردن، فسخ کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: باطل کردن فسخ کردن لغو کردن
مترادف و متضاد nullify revoke void enact restore
  • 1.Their marriage was annulled after just six months.
    1. ازدواج آنها بعد از فقط شش ماه باطل شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان