[صفت]

annual

/ˈænjuəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سالانه یکساله، هر ساله

معادل ها در دیکشنری فارسی: هر ساله سالانه سالیانه
مترادف و متضاد once-a-year year-long yearly
  • 1.Plants that live only one year are called annuals.
    1. گیاهانی که تنها یک سال عمر می‌کنند گیاهان یکساله نامیده می‌شوند.
  • 2.The annual convention of musicians takes place in Hollywood.
    2. تجمع سالانه موسیقی‌دان‌ها در هالیوود برگزار می‌شود.
  • 3.The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.
    3. منتشرکنندگان دائره المعارف هر ساله کتابی بیرون می‌دهند به نام سالنامه.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان