Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سالانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
annual
/ˈænjuəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالانه
یکساله، هر ساله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هر ساله
سالانه
سالیانه
مترادف و متضاد
once-a-year
year-long
yearly
1.Plants that live only one year are called annuals.
1. گیاهانی که تنها یک سال عمر میکنند گیاهان یکساله نامیده میشوند.
2.The annual convention of musicians takes place in Hollywood.
2. تجمع سالانه موسیقیدانها در هالیوود برگزار میشود.
3.The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.
3. منتشرکنندگان دائره المعارف هر ساله کتابی بیرون میدهند به نام سالنامه.
تصاویر
کلمات نزدیک
annoying buzzing noise
annoying
annoyed
annoyance
annoy
annually
annuity
annul
annular
annulet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان