1 . ضداجتماعی 2 . گوشه‌گیر
[صفت]

antisocial

/ˌæntiˈsoʊʃl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antisocial] [حالت عالی: most antisocial]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضداجتماعی جامعه‌ستیز

معادل ها در دیکشنری فارسی: جامعه‌ستیز مردم‌گریز
  • 1.Some critics argued that movies can cause antisocial behavior.
    1. برخی منتقدین بحث کردند که فیلم‌ها می‌توانند باعث بروز رفتارهای ضداجتماعی شوند.

2 گوشه‌گیر غیراجتماعی، منزوی

  • 1.I hope they won't think I'm antisocial if I don't go to the party.
    1. امیدوارم اگر به مهمانی نروم، آنها فکر نکنند من آدم گوشه‌گیری هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان