Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . زردآلو
[اسم]
apricot
/ˈeɪ.prɪ.kɑːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زردآلو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زردآلو
1.dried apricots
1. برگه زردآلو
تصاویر
کلمات نزدیک
appurtenance
approximation
approximately
approximate
approx
april
april fool
april fools' day
apron
aproned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان