خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشبند
2 . صحن فرودگاه
[اسم]
apron
/ˈeɪprən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشبند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشبند
1.If you don't want to ruin your clothes, you should wear an apron.
1. اگر نمیخواهی لباسهایت را خراب کنی، باید پیشبند بپوشی [ببندی].
2
صحن فرودگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
april fools' day
april fool
april
apricot
appurtenance
aproned
apropos
après-ski
apse
apsis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان