Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شمالگان
2 . قطبی
[اسم]
the Arctic
/ˈɑːrktɪk/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شمالگان
ناحیه پیرامون قطب شمال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شمالگان
1.An expedition to the Arctic
1. سفری تحقیقی به قطب شمال
[صفت]
Arctic
/ˈɑːrktɪk/
غیرقابل مقایسه
2
قطبی
منجمد، شمالگانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قطبی
1.TV pictures showed the Arctic conditions.
1. تلویزیون شرایط قطبی را نشان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
arco
archway
archpriest
archon
archivist
arctic tern
arcuate
ardent
ardently
ardor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان