خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در اسرع وقت
[قید]
ASAP
(as soon as possible)
/ˈeɪˈɛˈseɪˈpi/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در اسرع وقت
هرچه زودتر، در زودترین زمان ممکن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در اسرع وقت
هر چه زودتر
هرچه زودتر
1.I need to see you ASAP.
1. باید در اسرع وقت تو را ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک
asafoetida
as you walk in there's a large kitchen on the right.
as yet
as wise as an owl
as white as a sheet
asbestos
asbo
ascend
ascendance
ascendancy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان