خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نسبت دادن
[فعل]
to ascribe
/əˈskraɪb/
فعل گذرا
[گذشته: ascribed]
[گذشته: ascribed]
[گذشته کامل: ascribed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نسبت دادن
اسناد دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نسبت دادن
مترادف و متضاد
assign
attribute
1.Some ascribe the invention of dynamite to the Chinese.
1. برخی ها اختراع دینامیت را به چینی ها نسبت می دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ascot
ascorbic acid
asclepius
ascii
asceticism
asean
asepsis
asexual
ash
ash blonde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان