خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آسفالت
2 . آسفالت کردن
[اسم]
asphalt
/ˈæˌsfɔlt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آسفالت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسفالت
آسفالته
1.The street's asphalt
1. آسفالت خیابان
[فعل]
to asphalt
/ˈæˌsfɔlt/
فعل گذرا
[گذشته: asphalted]
[گذشته: asphalted]
[گذشته کامل: asphalted]
صرف فعل
2
آسفالت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسفالت کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
aspersions
aspersion
asperse
asperity
aspen
asphalted
asphalting
asphyxia
asphyxiate
asphyxiation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان