خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برخی اوقات
[قید]
at times
/æt taɪmz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برخی اوقات
گهگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هر چند وقت یکبار
مترادف و متضاد
sometimes
constantly
1.He can be really bad-tempered at times.
1. او برخی اوقات واقعاً میتواند بداخلاق باشد.
2.she is at times cruel and ruthless.
2. او برخی اوقات بیرحم و ظالم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
at this stage
at this point
at the very least
at the top of one's lungs
at the time
at times it's foggy.
at work
atavism
atavistic
ataxia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان