خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فایده
2 . فایده داشتن
[اسم]
avail
/əˈveɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فایده
استفاده، سود
formal
1.His studying was to no avail because he failed the test.
1. درس خواندن او فایدهای نداشت، چون او در امتحان رد شد.
[فعل]
to avail
/əˈveɪl/
فعل گذرا
صرف فعل
2
فایده داشتن
مفید بودن، کمک کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
ava
auxiliary verb
auxiliary
aux
autumnal
availability
available
avalanche
avalanche-prone
avant-courier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان