خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبر
2 . اخراج
3 . برکنار کردن
4 . اخراج کردن
[اسم]
axe
/æks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تبر
تیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تبر
2
اخراج
1.Up to 300 workers are facing the axe at a firm.
1. 300 کارگر در یک شرکت با اخراج مواجه هستند.
[فعل]
to axe
/æks/
فعل گذرا
[گذشته: axed]
[گذشته: axed]
[گذشته کامل: axed]
صرف فعل
3
برکنار کردن
از دور کنار گذاشتن
1.Other less profitable services are to be axed later this year.
1. سایر خدمات کمسودتر قرار است اواخر امسال برکنار شوند.
2.The TV series will be axed owing to a decline in popularity.
2. سریال تلویزیونی قرار است بهخاطر کاهش محبوبیت از دور کنار گذاشته شود.
4
اخراج کردن
از کار برکنار کردن
1.Jones has been axed from the team.
1. جونز از گروه اخراج شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ax
awry
awol
awninged
awning
axial
axilla
axillary
axiom
axiomatic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان