Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . از زیر چیزی در رفتن
[فعل]
to back out
/bæk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: backed out]
[گذشته: backed out]
[گذشته کامل: backed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از زیر چیزی در رفتن
کنارهگیری کردن، جا زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عدول کردن
1.Nigel backed out at the last minute.
1. "نایجل"، آخرین دقیقه [در لحظات آخر] کنارهگیری کرد.
2.You promised you would come with me. You can’t back out of it now!
2. تو قول دادی که با من بیایی. (دیگر) الان نمیتوانی از زیرش در بروی!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
back order
back onto
back on track
back on the rails
back on feet
back pass
back porch
back room
back run
back saw
کلمات نزدیک
back on one's feet
back issue
back down
back door
back catalog
back pay
back road
back room
back seat
back seat driver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان