1 . از زیر چیزی در رفتن
[فعل]

to back out

/bæk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: backed out] [گذشته: backed out] [گذشته کامل: backed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از زیر چیزی در رفتن کناره‌گیری کردن، جا زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: عدول کردن
  • 1.Nigel backed out at the last minute.
    1. "نایجل"، آخرین دقیقه [در لحظات آخر] کناره‌گیری کرد.
  • 2.You promised you would come with me. You can’t back out of it now!
    2. تو قول دادی که با من بیایی. (دیگر) الان نمی‌توانی از زیرش در بروی!
تصاویر
  •  تصویر to back out - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان