خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسافر مداخلهگر
[اسم]
back-seat driver
/bˈæksˈiːt dɹˈaɪvɚ/
قابل شمارش
1
مسافر مداخلهگر
[مسافری که در رابطه با نحوه رانندگی راننده نظر و پند میدهد]
تصاویر
کلمات نزدیک
back-room boys
back-formation
back-end
back-breaking
back up the car out of the garage.
back-to-back
backache
backbite
backbiter
backbiting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان