Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نا تمام (کار و ...)
[اسم]
backlog
/ˈbæˌklɑg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نا تمام (کار و ...)
انجام نشده، انباشته شده
1.I have a huge backlog of e-mails to answer.
1. من مقدار زیادی ایمیل انباشته شده [جواب داده نشده] برای جواب دادن دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
backlit
backlighting
backless
backlash
backing
backlot
backmost
backpack
backpack journalism
backpacker
کلمات نزدیک
backline
backless
backlash
backing
backhoe loader
backlot
backmarker
backmost
backpack
backpacker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان