خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وثیقه
2 . بِیل (کریکت)
[اسم]
bail
/beɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وثیقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفالت
1.Can anyone put up bail for you?
1. کسی میتواند برایت وثیقه بگذارد؟
2.She was released on £2,000 bail.
2. او با وثیقه 2000 پوندی آزاد شد.
3.The judge refused bail.
3. قاضی وثیقه را قبول نکرد.
2
بِیل (کریکت)
دو چوب کوچک بین سه میله عمودی ویکت
تصاویر
کلمات نزدیک
baháʼí
bahrain
bahasa malaysia
bahasa indonesia
bahamas
bail out
bailey
bailiff
bailiwick
bailout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان