خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالستیک (مکانیک)
[اسم]
ballistics
/bɐlˈɪstɪks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بالستیک (مکانیک)
پرتابهشناسی، پرتابشناسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرتابهشناسی
تصاویر
کلمات نزدیک
ballistic missile
ballistic
ballista
ballhawk
ballgirl
ballonet
balloon
balloon whisk
ballooning
balloonist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان