خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زمین بیسبال
[اسم]
ballpark
/ˈbɔlˌpɑrk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زمین بیسبال
ورزشگاه بیسبال
1.He hit the ball out of the ballpark.
1. او توپ را به بیرون زمین بیسبال زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ballot paper
ballot box
ballot
balloonist
ballooning
ballpark figure
ballpoint
ballpoint pen
ballroom
ballroom dancing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان