[عبارت]

ballpark figure

/bɔl pɑrk ˈfɪgjər/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برآورد تقریبی تخمین

مترادف و متضاد ball park estimate
  • 1.The representative of the company just gave us a ballpark figure of the whole cost.
    1. نماینده شرکت فقط به ما برآوردی تقریبی از کل هزینه داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان