واژه banana به میوه گرمسیری زردی گفته میشود که دارای پوست ضخیم و بافتی نرم و شیرین است. در زبان انگلیسی برای اشاره به چند موز از "a bunch of bananas" (یک خوشه موز) استفاده میشود.
[صفت]
banana
/bəˈnɑːnə/
غیرقابل مقایسه
2
خشمگین
عصبانی، دیوانه
informal
to go bananas
عصبانی شدن/از عصبانیت دیوانه شدن
1.
He lost his job and just went bananas.
1.
او شغلش را از دست داد و کاملا عصبانی شد.
2.
Mum went bananas when I said I was going to leave nursing.
2.
وقتی گفتم میخواهم از پرستاری استعفا بدهم، مامان (از عصبانیت) دیوانه شد.