1 . انتظار چیزی را داشتن
[فعل]

to bargain on

/ˈbɑrgən ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: bargained on] [گذشته: bargained on] [گذشته کامل: bargained on]

1 انتظار چیزی را داشتن

  • 1.I didn't bargain on finding them here as well.
    1. من هم انتظار نداشتم اینها را اینجا پیدا کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان