خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشخدمت بار (خانم)
[اسم]
barmaid
/ˈbɑːrmeɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشخدمت بار (خانم)
1.From the way she was dressed, Sarah assumed she was one of the barmaids.
1. جوری که او لباس پوشیده بود، سارا حدس زد که باید یکی از پیش خدمت های بار باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
barm cake
barm
barleycorn
barley-sugar
barley wine
barman
barmbrack
barmy
barn
barn dance
کلمات نزدیک
barleycorn
barley water
barley sugar
barley
barking mad
barman
barmy
barn
barn owl
barnacle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان