خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میخانه دار
[اسم]
bartender
/ˈbɑrˌten.dər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میخانه دار
پیشخدمت بار
1.I asked the bartender to put ice in my drink.
1. از میخانه دار خواستم که در نوشیدنی من یخ بریزد.
تصاویر
کلمات نزدیک
barry
barrow
barrister
barrio
barring
barter
barytes
bas-relief
basal
basalt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان