خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بهشدت) کتک زدن
[فعل]
to bash about
/bæʃ əˈbaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: bashed about]
[گذشته: bashed about]
[گذشته کامل: bashed about]
صرف فعل
1
(بهشدت) کتک زدن
لتوپار کردن
1.He had been attacked and bashed about.
1. به او حمله شده و کتک خورده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
barrack for
bargain on
bargain for
bang into
back onto
caught up
dying for
littered
partied out
play at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان