خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صدای باس
2 . خارماهی
[اسم]
bass
/beɪs/
قابل شمارش
1
صدای باس
بم، [گونهای از صدای بسیار بم مردان در اپرا]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باس
بم
1.He sings bass.
1. او (همیشه) با صدای باس میخواند.
2
خارماهی
ماهی بس
مترادف و متضاد
sea bass
1.Fresh sea bass is a great delicacy.
1. خارماهی آب شیرین خوراک لذیذ خوبی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
basque
basketwork
basketball player
basketball game
basketball
bass clef
bass guitar
bass guitarist
basset hound
bassinet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان