خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حسابدار
[اسم]
bean counter
/bin ˈkaʊntər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حسابدار
مترادف و متضاد
accountant
1.It looked like the project was going to be approved, but the bean counters said it wasn't cost-effective.
1. به نظر می رسید پروژه مورد تایید واقع شود اما حسابدار گفت که این پروژه مقرون به صرفه نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
bean brain
bean bag
bean
beam
beaker
bean curd
bean sprouts
bean town
beanfeast
beanie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان